یکی از عللی که موجب تفاوت نسبت زن و مرد در سن ازدواج می شود این است که دختران در سنین پایین تر از پسران و قبل از آنان به بلوغ می رسند و آماده ازدواج می شوند...
زن ها خصوصا در مناطق گرمسیری در سن 9سالگی برای نکاح شایستگی پیدا می کنند ولی مردان نوعا پیش از 16 سال همانطور که اسلام اعتبار کرده، آماده نکاح نمی شوند. از نگاه علامه طباطبایی لازمه این مطلب این است که اگر نوزادان جمعیتی را طیّ 16 سال در نظر بگیریم( با فرض این که تعداد مردان و زنانشان مساوی است) در سرِ سال شانزدهم، مردانِ شایسته ازدواج، موالیدِ یک سال خواهند بود _ همان نوزادانِ سالِ اولِ مفروض _ و نوزادان سال های بعد اکنون هنوز شایستگی ازدواج پیدا نکردند؛ ولی زنان شایسته ازدواج، موالید 7 سال یعنی فرزندان سال اول تا هفتم خواهند بود که اکنون سرِ سال شانزدهم حداکثرشان 16ساله و حداقلشان 9ساله است. همگی اکنون شایستگی ازدواج و قابلیت آمیزش دارند. به همین ترتیب اگر موالید 25سال را که سن بلوغ کامل مردان است در نظر بگیریم، در سال بیست و پنجم به مقدار موالید 10 سال مردان شایسته ازدواج خواهیم داشت ولی به مقدار 15 سال زنان قابل نکاح داریم. اگر بخواهیم روی این جریان طبیعت نسبت متوسطی بگیریم، هریک مرد دو زن خواهد داشت. ( محمد حسین طباطبایی، تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، ص48 ) یعنی بیش از یک زن باید داشته باشد. بنابراین چون بلوغ زنان زودتر از مردان محقق می شود، تعداد زنان آماده به ازدواج بیشتر از مردان می شود و از طرفی چون قانون تعدد با لحاظ محدودیت هایش شامل تمام مردان نمی شود و فقط برخی از آنان شرایط و شایستگی لازم را دارند، پس آنکه این شایستگی را دارد چندهمسری برایش اولویت پیدا می کند و نباید به یک همسر اکتفا کند.